رمان لیلای تو میشوم | Paradise کاربر انجمن نودهشیا
اسم رمان:لیلای تو میشوم
نویسنده: Paradise
ژانر: عاشقانه، غمیگن
ساعت پارت گذاری: نامعلوم
خلاصه:
گر دنیا خزان گردد
اسیر غم نمی گردم
زمین هم آسمان گردد
از عشقش کم نمی گردم
به جز راهش ، نمی جویم
به جز نامش ، نمی گویم
به جز او در پی یاری
در این عالم نمی گردم
سخن رانی مکن جانا
که من درمان نمی گیرم
ببین کورم … کرم، بشنو
که من آدم نمی گردم
تو شیرینی و من تلخم
تو همراهی و من هرگز
برای هیچ کس جز او
دمی همدم نمی گردم
من آن گلبرگ مغرورم
که می میرم ز بی آبی
ولی با ذلت و خواری
پی شبنم نمی گردم
چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم
پی مرحم نمی گردم
تصور می کنم امشب
که می میرم در آغوشش
وز این آغوش تمثالی
جدا یک دم نمی گردم
مقدمه:
رابطه من و تو جدالی است بین عقل و دل!
عاشق که باشی نمیفهمی حالت را
گاه عقل پیروز میدان است وگاه دل
میدانی!
راه پیش رو هفت خانی است که
مرد یل میخواهد و شیر کهن!
اما
در آخر در این جدال نابرابر این دل است که پیروز میشود!
و آدمی را به دام آتشین عشق گرفتار میکند.
پایانی متفاوت