رمان شکنجه سکوت نودهشتیا
نام رمان: شکنجه سکوت
نویسنده : mhboobh
ژانر: جنایی، معمایی
هدف: زندگی معادله ایست پیچیده! که رهگذران یا آن حل میکنند یا ایکس ها و ایگرگ های آن را مجهول تر. در این رمان سعی خواهیم کرد نقش افراد انتخابی زندگی را نشان دهیم.
پارت گذاری:نامعلوم
خلاصه:
اردوان، تک پسر اسلان آشتیانی بعد از 13 سال برمیگردد. زندگی او در طی این سال ها دست خوش تغییرات بزرگی شده که او را تهدید به محتاط بودن میکند.
اردلان محرابی، فردی مرموز و عجیب که آرام آرام نقش خود را در زندگی اردوان پر رنگ و پر رنگ تر میکند. گویی میخواهد زنگ های خطر زندگی اردوان را به صدا در آورد. او خبری مهم دارد. آیا این خبر چیست؟ اردلان چه چیزی برای گفتن دارد؟
مقدمه:
سکوت مرد...
نشانگر خاموشی شب است...
سکوت مرد...
نشانگر سوزاند تلخی خاطرات است...
سکوت مرد...
نشانگر نوشیدن زهر حقیقت مرد است...
سکوت مرد...
نشانگر طوفان بعد از خاموشیست...
بخشی از رمان:
صدای برخورد کیف چرمش با روکش ماشین بلند شد؛ با کلافگی درب ماشین را بست.
- پوف، آدم هم این همه وراج؟!
دکمه استارت را فشار داد؛ ماشین شروع به حرکت کرد؛ سکوت داخل ماشین آرامش را به وجودش میریخت.
پشت چراغ قرمز ایستاد. دستش را از آرنج تا کرد و به لبه شیشه تکیه داد.
- مردک کچل حالا دیگه از دست ما فرار میکنی؟!
صدای زمخت دیگری برخاست:
- آخه تو جایی داری ما بزنیمت پیرمرد؟
- زود اون کیف رو رد کن بیاد!
سرش را به سمت راست چرخاند. سه مرد درشت یک پیرمرد با قد متوسط اما اندام ورزیده را دوره کرده بودند. با اینکه پشت درختان سرو کنار پیاده رو ایساتده بودند، اما باز هم تمام قد در معرض دید همگان بودند.