سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نودهشتیا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

معرفی رمان در حال تایپ سخاوت ماندگار | فاطمه افتخاری کاربر انجمن

به نام خالق زیبایی

نام رمان: سخاوت ماندگار

نویسنده: ف. افتخاری 

ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی 

زمان پارت گذاری: نامشخص

 

 

??خلاصه:??

زمانی که برادری برای نجات جان هم خونش بی‌مهابا همه مخاطرات را به جان می خرد، مردی به ظاهر عاشق برای هم آورد نشدن با مشکلات پیش رو، و از بیم پذیرش مسئولیتی که در انتظارش است برای نیل به آرامش در شرایطی سخت و دشوار بی‌ملاحظه عمل می‌کند. اما در جایی دیگر که فراز و فرود تپنده خطوط می‌رفت تا مسیر مستقیم را در پیش بگیرد و آواز جدایی از کالبد سر دهد تپش‌های سرشار از محبت و احساس به رگ‌هایی پیوند می‌خورند که در آن دم، امید به حیات جایش را به وداع با ممات داده است.

آیا او می تواند به کسی که در اوج دلباختگی عشق نافرجامی را برای او رقم زده است، دوباره اعتماد کند؟

آیا می تواند پایه های احساس رقیقش را بر عشق بی تکلّف جدیدی بنا نهد؟

 

 

??مقدمه:??

بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم

همه تن، چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم...

توهمه رازجهان ریخته درچشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت 

یادم آید تو به من گفتی: 

از این عشق، حذر کن!

 لحظه ای چند براین آب نظر کن

 آب، آیینه عشق گذران است

توکه امروز نگاهت به نگاهی، نگران است

باش فردا، که دلت با دگران است 

با تو گفتم:

 حذر از عشق، ندانم 

سفر از پیش تو هرگز، نتوانم 

روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد 

چون کبوتر لب بام تو نشستم 

توبه من سنگ زدی، من نرمیدم، نگسستم

بازگفتم: که تو صیادی و من آهوی دشتم 

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم 

حذر از عشق، ندانم 

سفر از پیش تو، هرگز نتوانم، نتوانم…!

یادم آید که دگر، از تو جوابی نشنیدم 

پای در دامن اندوه کشیدم، نگسستم، نرمیدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم 

نگرفتی دگر از عاشق آزرده، خبرهم 

نکنی دیگر از آن کوچه، گذرهم 

بی تو اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

 

?(خلاصه ای از شعر فریدون مشیری) ?

*نیل: رسیدن*

 

"برای مطالعه رمان، روی متن کلیک کنید."