سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نودهشتیا

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رمان اشک پتوس نودهشتیا

نام:اشک پتوس

نویسنده:sapieed کابر انجمن نو هشتیا

ویراستار @-Laya-

ناظر: @elena.h

ژانر:عاشقانه،اجتماعی،اکشن

موضوع:

پروا دختر آرام واحساسی است که به دنبال پیداکردن واقعیت، ماهیت وشخصیت واقعی خود، مجبور به پذیرفتن تصمیمی می‌شود. در تین راه درگیر حقیقت‌ها و ناهنجاری‌هایی می‌شود که آینده از هم گسیخته‌ی او را به چالش می‌کشد.

بعضی از تصمیم‌ها خیلی سخت است.

اما وقتی انجامش دادی، میفهمی بهترین کار بوده. 

 

مقدمه:

به سمت حقیقت‌های تسلیم ناپذیر می‌روم.
بدون آنکه دو دل شوم برای آزادی می‌جنگم.
هرچقدر هم سخت باشد، آرزوهای گمشده‌ام را فراموش نمی‌کنم.
جواب همه‌ی سوال‌ها در سختی‌ها یافت می‌شود.
صدایت را می‌شنوم؛ که برای رسیدن به سپیده دم در میان تاریکی بیدارم می‌کنی.
هر چقدر خسته می شوم، صدای زمزمه‌هایت، بلندتر می.شود. آنجا که می‌گویی:

ادامه بده، ادامه بده...

 

بخشی از رمان:

- چون سهم منه.

- سهم؟ کدوم سهم؟ درمورد چی حرف می‌زنی؟!

- خودت خوب می‌دونی درمورد چی صحبت می‌کنم. اگه حرف‌هام درست نبود الان اینجا ننشسته بودم.

نگاهم می‌کنه، سرد و بیخیال و جواب میده:
- دختر جون نه سر خودت رو درد بیار و نه سر من رو؛ بیا برو قبل از اینکه از خونه بیرونت کنم. با این حرف‌ها و کارها چیزی گیرت نمیاد.

مستقیم نگاهش کردم و گفتم:
- سر من درد می‌کنه برای این کارها. قراره بیشتر از یک چیزی، گیرم بیاد. وگرنه
 من از همه‌تون به‌خصوص تو، بیزارم. ولی چاره‌ای ندارم، یعنی دیگه جایی ندارم. پس حق و حقوق من رو بده که برم تا سرت با حرف‌هام درد نگیره.

شروع می‌کنه به بلند خندیدن:
- دیگه چی؟ تعارف نکن؛ اگه چیز دیگه‌ای می‌خوای بگو. دختر اینجا سر درش ننوشتن خیریه، که هرکی از راه رسید یه چیزی بخواد.

از جاش بلند میشه و صدا میزنه:
- عادل، عادل بیا اینجا.

 

مطالعه‌ی رمان اشک پتوس