اشرافی شیطون بلا جلد دوم نودهشتیا
نام رمان*اشرافی شیطون بلا(جلد دوم)
نویسنده*ش.ش (x2yz)
ژانر*طنز،عاشقانه
خلاصه*(نکته قبل از خوندن این جلد حتما جلد قبلی رو بخونین)توی جلد قبل خوندین که به دستور آقا بزرگ بیشتر قانون های اشرافی لغو شد واین که به قول آتا دلش واسه آترین قیلی ویلی رفت و آخر رمانم عین فیلما اصغر فرهادی شد.
اما تو این جلد،دقیقا از فردای روز آخر جلد قبلی(خواستگاری آتا از آترین)شروع میشه،و این که ژانر عاشقانه اضافه شده و این که یه سوپرایز بزرگ براتون دارم
مقدمه
جایی در درون زمین
در اوج آسمان
تو را پیدا کردم
در نگاه اول
چشمان طوسی ات را دیدم
عاشقت شدم
عاشقم شدی
اما چیزی کم بود
اما چه؟
کسی چه میداند
شاید.....
قسم به عاشقانه هایم
بخشی از رمان:
*آتاناز*
با نیش باز زل زده بودم به بابایی.بابایی هم همینطور داشت از خنده ریسه میرفت.
بابایی-وای،دختر جون یعنی صاف صاف زل زدی تو چشاش گفتی با من ازدواج میکنی؟
-اوهوم
-خب اونوقت جوای آرتین چی بود؟
-چی میخوای بگه؟از خداشم باشه من برم خواستگاریش ،البته اینو نگفت از تو چشماش خوندم،بعد این که نوشین گفت شیرینی هارو بیارید نوه تون در رفت.صبح که زنگ زدم به آرسین میگفت امروز اصلا شرکت نرفته.
بابایی-پس چی؟میخوای صاف صاف جوابتو بده؟
-اصلا بیخی ددی جون من برم به سپی زنگ بزنم آمار بگیرم.
بابایی-باشه دختر جون برو برو،تا شبم پیدات نشه هر وقت میبینمت خندم میگیره.
***
مطالعهی رمان اشرافی شیطون بلا (جلد دوم)